JAI NewsRoom مدیریت

فقر سالمندی زنانه؛ وقتی تجربه زندگی به چالش می‌افتد

12 مهر 1404 | 14:41 •جامعه
فقر سالمندی زنانه؛ وقتی تجربه زندگی به چالش می‌افتد

«از هر سه زن سالمند در ایران، یک نفر هنوز مجبور است برای گذران زندگی کار کند.»این عدد، شاید تنها یک داده آماری باشد، اما پشت آن سال‌هایی از کار بی‌پاداش، بیمه‌نشدن و انباشت نابرابری پنهان است. سالمندی در ایران دیگر فقط موضوعی جمعیتی نیست؛ مسئله‌ای اقتصادی، اجتماعی و جنسیتی است که نشان می‌دهد تجربه زندگی چگونه در سال‌های پایانی عمر، به آزمونی سخت تبدیل می‌شود.

در خانه‌ای کوچک در یکی ازمحلات تهران، خدیجه ۶۷ ساله هنوز هر صبح بساط خیاطی‌اش را پهن می‌کند. او می‌گوید: بازنشستگی برای من هیچ‌وقت معنی نداشت. بیمه نداشتم، شوهرم هم کارگر فصلی بود. حالا با حقوق دخترم و خیاطی خودم زندگی می‌چرخد، اما سخت‌تر از قبل.روایت خدیجه، چکیده‌ای از همان تصویری است که شیوا پروایی، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی گروه جمعیت‌شناسی، در نشست تخصصی «پیامدهای اقتصادی سالمندی» ترسیم کرد: سالمندی نه فقط نتیجه افزایش سن، بلکه بازتاب انباشت نابرابری‌ها، فرصت‌ها و کمبودهای طول زندگی است.

به گفته پروایی، زنان سالمند نسل امروز در بستر فرهنگی‌ای رشد کرده‌اند که دسترسی به آموزش و بیمه بازنشستگی در آن محدود بوده است.

او تأکید می‌کند:با وجود اینکه امروز مرخصی‌های شغلی بیشتری دارند، سابقه کاری کوتاه‌تر و اشتغال در مشاغل غیررسمی، کم‌درآمد و پاره‌وقت تجربه‌ای متفاوت از سالمندی برای زنان رقم زده است.

این تفاوت ساختاری باعث شده است زنان سالمند وابستگی بیشتری به یک منبع درآمدی داشته باشند؛ وابستگی‌ای که احتمال فقر را در دوران سالمندی افزایش می‌دهد و از ضعف نظام حمایت اجتماعی و ناکافی بودن پوشش بیمه‌ای خبر می‌دهد.

پروایی با اشاره به نتایج پژوهش‌های جمعیتی می‌گوید:در ایران، ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار خانوار دارای عضو سالمند هستند؛ یعنی حدود ۱۸ درصد از کل خانوارها. از این میان، ۳۱ درصد درآمد کافی ندارند و ۱۵ درصد در وضعیت اقتصادی پایین قرار دارند.

این ارقام وقتی در کنار تورم و هزینه‌های درمان قرار می‌گیرند، معنای دیگری می‌یابند. او توضیح می‌دهد:کاهش قدرت خرید، عدم تناسب حقوق بازنشستگی با تورم و هزینه‌های بالای سلامت، فشار مالی بر سالمندان را دوچندان کرده است.

در میان این گروه‌ها، زنان سالمند آسیب‌پذیرترند. حدود ۳۸ درصد از زنان سالمند در خانوارهای کم‌درآمد، سرپرست خانواده‌اند؛ زنانی که بدون پشتوانه بیمه‌ای، بار اقتصادی و مراقبتی خانواده را همزمان بر دوش دارند.

نازنین آقایی، جمعیت‌شناس، هم دراین نشست روند کلی جمعیت سالمند کشور در تحلیل داده‌های استانی تشریح می‌کند.

او می‌گوید:رشد جمعیت سالمند در کشور قابل توجه است. در حالی که استان‌هایی مثل گیلان و تهران بالاترین سهم سالمندان را دارند، سیستان و بلوچستان و خوزستان جوان‌ترین جمعیت کشور را دارا هستند.در سال ۱۳۹۵، نسبت جمعیت سالمند در برخی استان‌ها به اوج خود رسیده بود و از آن زمان روند رشد ادامه داشته است. در استان‌هایی چون گیلان، مازندران و مرکزی، میانگین سن جمعیت از ۳۲ به بیش از ۴۲ سال رسیده است. این تغییرات، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی گسترده‌ای دارد.

آقایی یادآور می‌شود که کاهش نرخ باروری و تغییر الگوی مهاجرت در دهه‌های گذشته ترکیب سنی کشور را به‌سرعت دگرگون کرده است .نسل‌های متولد دهه ۶۰ حالا به مرز میانسالی رسیده‌اند و طی دو دهه آینده بخش بزرگی از جمعیت فعال اقتصادی وارد دوران بازنشستگی می‌شوند.

در ادامه این نشست نسیبه زنجری، استاد مرکز تحقیقات سالمندی به کیفیت زندگی سالمندی در مناطق تهران اشاره می کند و می گوید : داده‌های تازه از منطقه ۱۵ تهران نشان می‌دهد میانگین نمره سبک زندگی سالم چندان بالا نیست؛ رژیم غذایی ناسالم، کم‌تحرکی و الگوی خواب نامناسب در کنار فشارهای اجتماعی و اقتصادی، چهره‌ای نابرابر از سلامت را ترسیم کرده است. پژوهشگران می‌گویند این نابرابری‌ها از کودکی آغاز می‌شود و در سالمندی به شکل بیماری، ناتوانی یا حتی احساس بی‌معنایی بروز می‌کند.

نسیبه زنجری تأکید می‌کند:نمی‌توان وضعیت سبک زندگی را تنها با یک گرادیان اجتماعی تحلیل کرد؛ تفاوت‌های منطقه‌ای باید مبنای برنامه‌ریزی باشند.

زنجری با اشاره به یافته‌های خود می‌گوید نابرابری سلامت از دوران کودکی شکل می‌گیرد: فقر، از دست دادن سرپرست و تجربه طلاق والدین در کودکی، در دوران سالمندی به بیماری و ناتوانی تبدیل می‌شود.

او نظریه‌های «علل بنیادی سلامت» و «دوران زندگی» را معرفی می‌کند و توضیح می‌دهد که ساختارهای اجتماعی و فرصت‌های نابرابر، حتی بر فیزیولوژی بدن تأثیر می‌گذارند.

در پیمایش‌های اخیر، زنان در سلامت روانی و عملکردی وضعیت بهتری نسبت به مردان دارند، اما سلامت معنوی در طبقات تحصیلی پایین‌تر قوی‌تر است.

زنجری توضیح می‌دهد: سالمندانی که بدون همسر یا تنها زندگی می‌کنند، در سلامت جسمی و روانی وضعیت نامطلوب‌تری دارند. شاغل بودن در دوران سالمندی سلامت روان را بهبود می‌دهد.

 زنجری با تکیه بر نظریه «تجسم‌یافتن» می‌گوید: استرس‌های مزمن اجتماعی در نهایت در بدن انسان نمود پیدا می‌کنند و به بیماری‌های قلبی‌عروقی یا اختلالات روانی منجر می‌شوند.

او تأکید دارد که سیاست‌های رفاهی و محیط‌های دوستدار سالمند می‌توانند این نابرابری‌های جسمی‌شده را کاهش دهند.

فرشاد شریفی، عضو هیأت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، هم در ادامه این نشست رویکردی مکمل ارائه می‌کند: سلامت سالمندان نه فقط پزشکی، بلکه ترکیبی از عوامل زیستی، عملکردی و محیطی است. او می‌گوید:اگر عملکرد و استقلال حفظ شود، نیاز به مراقبت‌های سنگین کاهش می‌یابد؛ تجربه سوئد نشان می‌دهد حتی با دو برابر شدن جمعیت سالمند، بار خدمات کاهش یافته است.

شریفی شاخص آسیب‌پذیری سالمند را معرفی می‌کند که می‌تواند با کمک هوش مصنوعی، وضعیت فرد را از نظر خطر ناتوانی یا مرگ زودرس پیش‌بینی کند.

دراین نشست محسن شتی استا دانشگاه با اشاره به این که ما به سالمندی مثل یک بحران نگاه می‌کنیم، نه یک فرصت هشدار می دهد که ضعف در حکمرانی سلامت و کمبود برنامه‌ریزی جامع، باعث شده بخش بزرگی از تخت‌های بیمارستانی در اختیار سالمندان قرار گیرد.

از نظر او، اگر مراقبت مناسب و نگاه مثبت وجود داشته باشد، سالمندی می‌تواند دوره‌ای مفید، شیرین و مشارکت‌محور باشد.

زنان سالمند بیش از مردان با ناتوانی، بیماری و تنهایی روبه‌رو هستند. تنها ۱۵ هزار سالمند در مراکز نگهداری شبانه‌روزی ساکن‌اند و بیشتر آنان بیمار یا ناتوان‌اند.

شتی جمع‌بندی می‌کند: بدون همکاری میان حوزه‌های اجتماعی، درمانی و رفاهی، سالمندان قادر به سالم‌زیستن نخواهند بود.

ایران در آستانه سالمند شدن است، اما آنچه بیش از عدد جمعیتی اهمیت دارد، کیفیت زندگی این گروه است. نابرابری‌ها از کودکی آغاز و در بدن سالمندان تجسم می‌یابد. راهکار، تغییر جهت از درمان‌محوری به پیشگیری، از خدمات جزیره‌ای به حکمرانی شبکه‌ای و از نگاه ترحم‌آمیز به نگاه فرصت‌محور است.

سالمندی، اگر درست فهمیده شود، نه بحران که ثمره‌ای طبیعی از زندگی انسان است  فرصتی برای بازتعریف رابطه جامعه با تجربه، خرد و استمرار.

بازگشت به فهرست