JAI NewsRoom مدیریت

غذای سلف، ابزار عادی‌سازی "بی‌اهمیتی" دانشجویان

16 آذر 1404 | 09:01 •رفاه
غذای سلف، ابزار عادی‌سازی "بی‌اهمیتی" دانشجویان

۱۶ آذر صرفا یک روز در تقویم ما نیست؛ یادآور جایگاه دانشجو است، کسی که سؤال می‌پرسد، نقد می‌کند و حقش را مطالبه می‌کند. هر سال در این روز درباره «اعتراض دانشجویی» و «مسئولیت‌پذیری» حرف زده می‌شود، اما در همان زمان بسیاری از مشکلات ساده و روزمره دانشجویان از وضعیت خوابگاه تا ابتدایی‌ترین خدمات رفاهی، همچنان بی‌توجه می‌ماند.

روز دانشجو را تبریک می‌گوییم؛ تبریکی که همراه است با یادآوری یک انتظار کاملاً منطقی. وقتی از دانشجو انتظار می‌رود موتور حرکت جامعه باشد، بدیهی است که دانشگاه هم باید سلامت و کرامت او را جدی بگیرد.

جالب اینجاست که دقیقاً در همین روزی که همه از «مطالبات دانشجویی» حرف می‌زنند، یکی از قدیمی‌ترین و روشن‌ترین مطالبات هنوز روی زمین مانده و آن کیفیت غذای سلف دانشجویی است؛ موضوعی که سال‌هاست به‌جای حل شدن، فقط به آن عادت کرده‌ایم.

اگر چند دقیقه کنار صف سلف هر دانشگاهی بایستید، احتمالا اولین چیزی که خواهید شنید، شکایت از کیفیت غذاست. این موضوع آن‌قدر تکرار شده که به یکی از کلیشه‌های زندگی دانشجویی تبدیل شده است. جملاتی مثل این غذا قابل خوردن نیست و ... شنیده می‌شوند و بعد از مدتی، خود دانشجویان هم به آن عادت می‌کنند. اما پشت این گلایه‌های همیشگی مسئله‌ای مهم‌تر پنهان شده که مستقیماً با سلامت دانشجویان و مسئولیت قانونی دانشگاه‌ها ارتباط دارد و نمی‌تـوان با  شوخی یا عادت کردن از کنار آن گذشت.

دانشگاه فقط محلی برای حضور در کلاس‌ها و گذراندن واحدهای درسی نیست. بخش بزرگی از زندگی روزمره دانشجو در همین محیط می‌گذرد؛ جایی که باید حداقل استانداردهای رفاهی و بهداشتی رعایت شود. خوابگاه، سرویس، امکانات آموزشی و البته غذا همه بخشی از خدماتی‌اند که دانشگاه وظیفه دارد آن‌ها را درست ارائه کند. وقتی غذایی که روزانه برای هزاران دانشجو تهیه می‌شود، نه کیفیت قابل قبولی دارد و نه نشانه‌ای از نظارت دقیق پشت آن دیده می‌شود طبیعی است که این پرسش مطرح شود که آیا سلامت جسمی و روانی دانشجو برای دانشگاه و مسئولانش اهمیتی دارد؟

جالب است بدانید که قوانین کشور در این زمینه کاملاً روشن هستند. طبق ماده ۲ آیین‌نامه تغذیه دانشجویان، دانشگاه‌ها موظف‌اند غذای استاندارد و سالم ارائه کنند و مهم‌تر از آن، مسئولیت کیفیت حتی در صورت واگذاری امور به پیمانکار نیز همچنان بر دوش خود دانشگاه باقی می‌ماند. به عبارت دیگر، دانشگاه نمی‌تواند از زیر بار پاسخگویی شانه خالی کند. علاوه بر این، قانون تعزیرات حکومتی، عرضه غذای ناسالم را تخلف می‌داند و ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی اقداماتی را جرم محسوب می‌کند که سلامت عمومی را به خطر بیندازد. بنابراین اگر غذای سلف در حدی باشد که احتمال آسیب رساندن داشته باشد، موضوع دیگر «دلخوری دانشجو» نیست؛ تخلف و در مواردی جرم است.

 این نگاه حقوق کیفری تنها بخشی از مسئله را پوشش می‌دهد. از منظر اجتماعی و جرم‌شناسی، این وضعیت نوعی احساس بی‌اهمیتی و بی‌اختیاری ایجاد می‌کند. دانشجو حق انتخاب چندانی ندارد. او مجبور است از سلف استفاده کند و این اجبار وقتی با کیفیت پایین غذا همراه شود تبدیل به نوعی آسیب پنهان می‌شود. در ادبیات جرم‌شناسی این وضعیت را می‌توان به عنوان بزه‌دیده «نهادی» توصیف کرد؛ فردی که تحت ساختار و قوانین نهادی قرار دارد و کنترل زیادی بر شرایط محیطی خود ندارد. حس اینکه هیچ‌کس به او اهمیت نمی‌دهد، شاید حتی از خود غذای بی‌کیفیت هم آزاردهنده‌تر باشد.

این وضعیت حتی آثار روانی بر دانشجویان دارد. هر بار که ظرف غذا را باز می‌کنید و با یک وعده بی‌کیفیت روبه‌رو می‌شوید ناخودآگاه پیامی دریافت می‌کنید که کیفیت خدمات عمومی در اولویت نیست. این پیام کوچک، آرام آرام به بی‌اعتمادی نسبت به مدیریت دانشگاه و احساس فاصله اجتماعی می‌انجامد. وقتی این تجربه‌ها تکرار شوند، تبدیل به بخشی از تجربه زیسته دانشجویان می‌شوند و رفع این بی‌اعتمادی دیگر ساده نخواهد بود.

واقعیت امر این است که حل این مسئله چندان پیچیده یا هزینه‌بر نیست. کافی است نظارت‌ها واقعی و نه تشریفاتی انجام شود. حضور نمایندگان دانشجویان در کمیته‌های کنترل کیفیت، انتشار عمومی نتایج بازرسی‌های بهداشتی و شفاف‌سازی قراردادهای پیمانکاری می‌تواند بخش بزرگی از مشکل را حل کند. وقتی فرآیند روشن و قابل پیگیری باشد، هم کیفیت غذا ارتقا می‌یابد و هم اعتماد دانشجو به دانشگاه بازسازی می‌شود.

از سوی دیگر ارائه غذای سالم و حداقلی به دانشجویان امتیاز ویژه نیست، حقی است که باید بدون اما و اگر تأمین شود. دانشگاه باید مکانی باشد که در آن ذهن‌ها رشد کنند و آینده ساخته شود، نه جایی که کیفیت یک وعده غذا به دغدغه‌ای دائمی و فرساینده تبدیل شود. نادیده گرفتن این مسئله، سلامت جسمانی دانشجویان را به خطر می‌اندازد و پیامدهای بلندمدت فرهنگی و اجتماعی هم دارد. دانشجویانی که از خدمات عمومی محروم شده‌اند در آینده ممکن است نسبت به مسئولیت‌های اجتماعی و اعتماد به نهادهای عمومی دیدی منفی پیدا کنند.

بنابراین کیفیت غذای دانشگاه، موضوعی فراتر از شکایت‌های روزمره دانشجویان است. این مسئله به سلامت حقوق اعتماد اجتماعی و حتی فرهنگ نهادی دانشگاه‌ها مربوط می‌شود. این مشکل باید به عنوان یک موضوع جدی مدیریتی و حقوقی پیگیری شود. تنها در این صورت است که دانشگاه می‌تواند محیطی سالم پویا و شایسته برای رشد دانشجویان فراهم آورد و وعده‌های آموزشی و رفاهی خود را به شکل واقعی محقق کند.


بازگشت به فهرست