JAI NewsRoom مدیریت

هفته کاری چهارروزه: رویای جدید کار کمتر، بهره‌وری بیشتر

25 شهریور 1404 | 09:02 •کار
هفته کاری چهارروزه: رویای جدید کار کمتر، بهره‌وری بیشتر

هفته کاری چهار روزه، با هدف افزایش بهره‌وری، کاهش فرسودگی شغلی و بهبود کیفیت زندگی کارکنان، از ایسلند تا بریتانیا و ژاپن در حال گسترش است. با این حال، اجرای این طرح چالش‌هایی دارد و بیشتر محدود به مشاغل دانش‌محور است.

برای کارکنانی که اغلب بدون وقفه و بااحساس نارضایتی پنج یا حتی شش روز در هفته کار می‌کنند، ایده‌ هفته کاری چهار روزه همچون رویایی دوردست به نظر می‌رسد؛ چیزی شبیه به عدالتِ دیرهنگامی که در دنیایی مبتنی بر حداکثر سود، ناگهان ظاهر شده است. ایده هفته کاری چهارروزه با وعده‌ زمان بیشتر برای خانواده، فرسودگی کمتر و مزایای اقتصادی‌ همراه است. اما این ایده تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است، در کجا اجرایی شده و چه کسانی از آن بهره‌مند شده‌اند؟ به نظر می‌رسد که هفته‌ کاری چهار روزه شکل قدرتمندی از ترتیبات کاری جدید است.  


الگوهای جهانی و شیوه‌های در حال ظهور

اجرای هفته کاری چهارروزه بسته به کشور و مدلی که پذیرفته شده، شکل‌های متفاوتی به خود گرفته است. به‌طور کلی دو رویکرد غالب وجود دارد: یکی کاهش ساعات کاری با حفظ حقوق کامل، مثلا ۳۲ تا ۳۵ ساعت کار در هفته برای یک شغل تمام‌وقت و دیگری فشرده‌سازی ساعات کاری در روزهای کمتر، مانند چهار روزِ ۱۰ ساعته. نسخه‌ پیشرفته‌تر این ایده اغلب با مدل «۱۰۰-۸۰-۱۰۰» شناخته می‌شود؛ به معنای ۱۰۰ درصد حقوق، برای ۸۰ درصد زمان کار، با حفظ ۱۰۰ درصد بهره‌وری. این نسخه از کار چهار روزه تلاش می‌کند هم درآمد و هم بهره‌وری را حفظ کند، درحالیکه زمان بیشتری را به کارگران بازمی‌گرداند.

ایسلند یکی از نخستین کشورهایی بود که این ایده را در مقیاسی وسیع جدی گرفت. بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹، آزمایش‌هایی گسترده با مشارکت بیش از ۲۵۰۰ کارمند برگزار شد. این کارمندان، ساعات کاری خود را از ۴۰ ساعت به ۳۵ یا ۳۶ ساعت در هفته کاهش دادند، بدون اینکه حقوقشان کم شود. در ایسلند نتایج بسیار چشمگیر بود: بهره‌وری یا ثابت ماند یا حتی افزایش یافت، درحالیکه رفاه روانی و جسمی کارگران به‌طور محسوسی بهبود پیدا کرد. موفقیت این طرح منجر به این شد که امروزه نزدیک به ۸۶ درصد از جمعیت شاغل ایسلند به قراردادهایی با ساعات کاری کاهش‌یافته یا انعطاف‌پذیر دسترسی دارند و این روند تصورات درباره لزوم کاهش بهره‌وری با کاهش ساعت کار را رد می‌کند.

با الهام از چنین نتایجی، بریتانیا در سال ۲۰۲۲ پروژه آزمایشی بزرگی را آغاز کرد که در آن بیش از ۶۰ شرکت با نزدیک به ۳۰۰۰ کارمند شرکت داشتند. بیشتر این شرکت‌ها در حوزه‌های مشاوره، خدمات فناوری اطلاعات و صنایع خلاق فعالیت می‌کردند. پس از شش ماه، با استناد به افزایش روحیه کارمندان، بهره‌وری پایدار و کاهش غیبت‌ها، حدود ۹۰ درصد از شرکت‌ها تصمیم گرفتند برنامه هفته چهار روزه را ادامه دهند. با این حال، باید توجه داشت که این مدل عمدتا در بخش‌هایی رایج است که خروجی کار دیجیتال یا منعطف است. صنایع خدمات درمانی، خرده‌فروشی یا تولید همچنان تا حد زیادی از هفته چهار روزه بی‌نصیب مانده‌اند.

نمونه دیگر ژاپن است. در فرهنگی که به کار بیش از حد شهرت دارد، شرکت‌هایی مانند مایکروسافت ژاپن در سال ۲۰۱۹ هفته کاری چهارروزه را امتحان کردند و شاهد افزایش ۴۰ درصدی بهره‌وری شدند. به‌عنوان راهبردی برای افزایش نرخ زاد و ولد و مصرف داخلی، دولت هم حمایت خود را از هفته‌های کاری چهارروزه اختیاری اعلام کرده است. دولت محلی توکیو در نظر دارد از سال ۲۰۲۵ مدلی مشابه ۱۰۰-۸۰-۱۰۰ را برای ۱۶۰ هزار کارمند خود اجرایی کند. با این حال، چالش در ژاپن، مانند بسیاری کشورها، در ایجاد توازن بین انتظارات فرهنگی از کار و امکان اصلاحات نهفته است.

کشورهای دیگر نیز با نسخه‌های خاص خود به این مسیر پیوسته‌اند. بلژیک در سال ۲۰۲۲ حمایت قانونی از هفته‌های کاری فشرده را معرفی کرد و به کارکنان اجازه داد تا روزهای کاری طولانی‌تری داشته باشند و در عوض یک روز اضافه استراحت کنند. آلمان، اسپانیا و پرتغال همگی برنامه‌های آزمایشی خود را راه‌اندازی کرده‌اند. در برخی کشورهای حوزه خلیج فارس نیز، به‌ویژه در امارات متحده عربی، با استناد به مزایای زیست‌محیطی و ایمنی، هفته کاری چهارروزه در بخش دولتی به اجرا درآمده است.


مزایا، شکاف‌ها و محدودیت‌های واقعی

با این حال، محدودیت‌های هفته کاری چهارروزه وقتی آشکار می‌شود که به گروه‌هایی نگاه کنیم که در این طرح‌ها لحاظ نشده‌اند. در بیشتر پروژه‌های آزمایشی، شرکت‌کنندگان عمدتا از میان کارمندان مشاغل مرتبط با دانش هستند: توسعه‌دهندگان نرم‌افزار، طراحان، بازاریاب‌ها و مشاغل مبتنی بر اطلاعات، افرادی که وظایفشان قابل سنجش بوده و زمان‌بندی کاری‌شان انعطاف‌پذیر است. اما کارگران بخش‌های خدمات مثل هتلداری و رستوران‌داری، حمل‌ونقل، آموزش و مراقبت‌های بهداشتی به ندرت چنین اصلاحاتی را تجربه می‌کنند. این حوزه‌ها یا تراکم نیروی انسانی لازم برای بازتوزیع کار را ندارند یا به حضور فیزیکی مستمر وابسته‌اند که قابل فشرده‌سازی نیست.

ادعاهای مطرح‌شده درباره هفته کاری چهارروزه اغلب بین خیال‌پردازی و واقع‌گرایایی در نوسان است. طرفداران این طرح می‌گویند که باعث افزایش رفاه، کاهش فرسودگی شغلی و حفظ یا حتی افزایش بهره‌وری می‌شود. شواهد حاصل از چندین آزمایش این موضوع را تأیید می‌کنند؛ شرکت‌ها کاهش روزهای بیماری، جذب نیروی بهتر و حتی دستاوردهای زیست‌محیطی مانند کاهش انتشار کربن ناشی از رفت‌وآمد را گزارش داده‌اند.

ایسلند و پرتغال نشان داده‌اند که رشد اقتصادی لزوما با کاهش ساعت کاری ناسازگار نیست، البته تا زمانی که با دقت مدیریت شود. با این حال، منتقدان نیز به مشکلاتی اشاره می‌کنند: برنامه‌های فشرده‌سازی می‌توانند به روزهای کاری شدیدتر منجر شوند و بخش‌هایی که نیاز به فعالیت شبانه‌روزی دارند می‌توانند با افزایش هزینه‌های نیروی انسانی یا خلا در پوشش کاری مواجه شوند.


فراغت، مصرف و بهای واقعی زمان

برخی بر این باورند که ارزش واقعی هفته کاری چهارروزه فقط در کار نیست، بلکه در فراغت نهفته است. با زمان آزاد بیشتر، افراد ممکن است در فعالیت‌های فرهنگی، خانوادگی یا خلاقانه بیشتر شرکت کنند. در شهر والنسیا اسپانیا، که تعطیلات را طوری بازآرایی کرده‌اند تا سه‌روزه شود، شاهد افزایش مشارکت مدنی و رونق نسبی اقتصاد حوزه تفریح هستیم.

دولت‌ها و کسب‌وکارها به طور یکسان امید دارند که فراغت بیشتر به مصرف بیشتر منجر شود. با این حال، برای کارگران کم‌درآمد، فراغت تنها در صورتی به مصرف منجر می‌شود که درآمد حفظ شده باشد. در غیر این صورت، روز اضافه تعطیل می‌تواند به یک شیفت کاری بدون دستمزد تبدیل شود.

هفته کاری چهارروزه در بخش‌هایی بهتر عمل می‌کند که در آن‌ها حمایت‌های قانونی از کارگران قوی، خروجی کار قابل اندازه‌گیری و فرهنگ کاری انعطاف‌پذیر باشد. این مدل زمانی پایدارتر است که با برنامه‌ریزی هوشمندانه، کاهش جلسات و استفاده از ابزارهای کاری غیرهم‌زمان همراه شود. از این طریق می‌توان فرسودگی را کاهش و بهره‌وری را افزایش داد، اما تنها زمانی که بار کاری واقعا کم شود، نه اینکه صرفا در مدت‌زمانی کوتاه‌تر فشرده شود. در مواردی که شرکت‌ها تلاش می‌کنند روزهای کاری را کمتر کنند بدون اینکه وظایف را کاهش دهند، فرسودگی بازمی‌گردد و این مدل کاری شکست می‌خورد.


طراحی دقیق؛ راه‌حل هفته کاری چهار روزه

در نهایت، هفته کاری چهارروزه نه نوش‌دارویی جادویی است و نه خیالی دور از دسترس. این مدل ابزاری خاص است که می‌تواند با طراحی مناسب بسیار قدرتمند و با طراحی نادرست بسیار ناکارآمد و مضر باشد. موفقیت آن نه‌فقط به نو بودن ایده بلکه به دقت اجرای آن وابسته است: طراحی فرآیندهای کاری، سیاست‌های استخدامی، مشوق‌های اقتصادی و انتظارات فرهنگی کلید این طراحی هستند. مدل چهار روز کاری نشانه‌ای از درک رو به رشد این واقعیت است که زمان، همان منبعی که بیش از هر چیز محدود است، درست همان‌گونه که حقوق و سلامت نیاز به محافظت دارند، نیازمند محافظت است.

برای آن‌هایی که هنوز در چرخه طاقت‌فرسای هفته‌های کاری پنج یا شش‌روزه گرفتارند، این ایده همچنان بسیار آرزومندانه است و همه نمی‌توانند از آن بهره‌مند شوند. اما هر آزمایش موفق یا هر تغییر سیاستی می‌تواند راه را اندکی بیشتر باز ‌کند، خوشبینانه شاید روزی فرا برسد که استراحت نه یک پاداش، بلکه یک حق اساسی محسوب شود.

بازگشت به فهرست