معلولیت، فقر و نداشتن شناسنامه مانع تحصیل کودکان
ماه مهر و شروع سال تحصیلی برای حدود یک میلیون و ۶۰ هزار کودک ایرانی بهدلیل معلولیت، فقر، بیسرپرستی، موانع فرهنگی و نداشتن شناسنامه، به ویژه در مناطق محروم، با بازماندن از تحصیل همراه است. این مشکل عدالت آموزشی را تهدید کرده و چرخه محرومیت و آسیبهای اجتماعی را در نسلهای آینده تداوم میبخشد. کارشناسان بر لزوم فراهم کردن امکانات مناسب و اصلاح سیاستها برای جلوگیری از ترک تحصیل تاکید دارند.
به گزارش آتیهآنلاین، ماه مهر با آغاز سال تحصیلی گره خورده است، اما وقتی مهر میشود برخی دانشآموزان هستند که مدرسه نمیروند، کودکانی که به دلایل مختلف دستشان از درس خواندن کوتاه شده، از معلولیت گرفته تا فقر، حتی گاهی نداشتن یک شناسنامه که حق اولیه هر شهروند است مانع میشود که این گروه از کودکان ماه مهر را با سال تحصیلی شروع کنند.
یک میلیون و ۶۰ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل
هر کودکی که از درس و مدرسه جا میماند عدالت آموزشی خدشهدار میشود، عدالتی که قرار بود برای هر کودک در هر نقطه از ایران اجرا شود حالا با پدیدهای بهنام «کودکان بازمانده از تحصیل» مواجه شده است، بازماندگان به گروه سنی از جمعیت اطلاق میشود که در سنین مدرسه (۶ تا ۱۸سال) قرار دارند اما در چرخه آموزشی کشور حضور ندارند؛ یعنی در زمان فعالیت مدارس، خارج از کلاس به هر دلیلی وارد چرخه آموزش نشدند یا اینکه بعد از مدت کوتاهی از آن خارج میشوند. آنطورکه ایرنا گزارش داده «براساس اعلام مسئولان آموزش و پرورش با توجه به آمار به دست آمده، اکنون حدود یک میلیون و ۶۰ هزار دانش آموز بازمانده از تحصیل در کشور شناسایی شده است که بیش از ۱۶۰ هزار نفر آنها مربوط به دوره ابتدایی هستند.»
موانع فرهنگی یا کاهش خدمت آموزش رایگان؟
در تمام این سالها دلایل متفاوتی برای کودکان بازمانده از تحصیل گفته شده است، درهمینباره رضوان حکیمزاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش به دلایل چرایی از بازماندگی تحصیلی اشاره کرده است، بهگفته او معلولیتهای شدید، مشکلات اقتصادی، بیسرپرستی یا بدسرپرستی، اشتغال به کار، مهاجرت خانوادهها و موانع فرهنگی بهویژه در برخی مناطق برای دختران از مهمترین عوامل محرومیت کودکان از حضور در مدرسه است.
اگرچه خیلی مواقع گفته میشود موانع فرهنگی مانع از ادامه تحصیل دختران بهویژه در مناطق روستایی شده است، اما برخی کارشناسان دیگر هم معتقدند باید امکانات ادامه تحصیل این قبیل دانشاموزان در مناطق روستایی فراهم شود تا موانع فرهنگی نتواند خودنمایی کند، درهمینباره سیمین کاظمی جامعهشناس به خبرگزاری خبرآنلاین گفته که: «وقتی دراینباره صحبت میشود بیشتر مسئولیت این وضعیت را به دوش فرهنگ و خانوادهها میگذارند، مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی درباره علل بازماندگی از تحصیل منتشر کرده است، در این گزارش یا به مشکلات دختران اشارهای نشده و اگر هم اشاره شده آن را متوجه خانواده و فرهنگ کرده است، درحالیکه نظام سیاسی کودک همسری را به رسمیت میشناسد و این خودش یکی از عوامل ترک تحصیل است.»
بهگفته این جامعهشناس: «یا در مواردی گفته شده به خاطر باور غلط در برخی مناطق اجازه نمیدهند که دخترانشان در دبیرستان مختلط درس بخوانند یا برای درس خواندن به روستای دیگری بروند، این درحالیست که نظام سیاسی بیش از ۴۰ سال هست که سیاست تفکیک جنسیتی را پیش میبرد اما حالا که به عدم مراجعه دختران به دبیرستان مختلط میرسد میگوید مشکل فرهنگی دارند و از فرد روستایی انتظار دارند که دخترش را به مدرسه مختلط بفرستد با این ترفند تقصیر ترک تحصیل دختران را به دوش فرودستترین بخش جامعه میاندازند. باید به عوامل ترک تحصیل دختران وزن داد، در تهران مردم با ترس و لرز صبح سرکار میروند چهطور انتظار دارند یک دختر روستایی برای ادامه تحصیل به روستای دیگری برود؟»
محرومیت از تحصیل برای بیشناسنامه بودن
درکنار عواملی که گفته شد، موارد دیگری هم هست که مانع ادامه تحصیل دانشآموزان شده است، مواردی مانند نداشتن شناسنامه، بهگزارش رسانهها با شروع سال تحصیلی جدید تعداد زیادی از کودکان بیشناسنامه از تحصیل بازماندهاند. آنطورکه روزنامه اعتماد گزارش داده مرزنشينان سيستان و بلوچستان كه با پاكستان و افغانستان همسايهاند، از سالها پيش با بيشناسنامگي مواجهند، آنها نه تنها در اين استان كه در ۴ استان ديگر ازجمله خراسان، گلستان، كرمان و آذربايجانغربي هم حضور دارند و در بسیاری از موارد نمیتوانند به تحصیل ادامه دهند، عظيم شهبخش، استاد دانشگاه و يكی از فعالان اجتماعی سيستان و بلوچستان به اعتماد گفته که: «درهر صورت تبعات محروميت از آموزش براي اين كودكان دامنگير حاكميت ميشود چون با توجه به شرايط فعلي، ممكن است يك جمعيت وسيع بيسواد وارد جامعه شود و نسل بعدي هم در صورت نداشتن آموزشهاي ابتدايي و مهارتهاي لازم، با مشكلات مشابه روبهرو خواهد شد. فردي كه بدون داشتن هيچگونه مهارتي وارد جامعه شود، مشكلاتي به همراه خواهد داشت و اين مشكلات نه تنها براي خود او، بلكه براي نسلهاي بعدياش نيز استمرار خواهد يافت. اين چرخه تكراري ادامه خواهد داشت و نه تنها به افزايش جمعيت بيسواد كمك خواهد كرد، بلكه موجب افزايش آسيبهاي اجتماعي و اقتصادي نيز خواهد شد.»