JAI NewsRoom مدیریت

آینده کار در ایران، درس‌هایی از بیمه اجتماعی مشاغل پلتفرمی

05 مهر 1404 | 09:10 •جامعه
آینده کار در ایران، درس‌هایی از بیمه اجتماعی مشاغل پلتفرمی

کارگران پلتفرمی با چالش‌های جدی مانند نبود امنیت شغلی و محرومیت از بیمه مواجه‌اند. این مسئله به یک معضل اجتماعی فراگیر تبدیل شده و نیازمند سیاست‌گذاری جامع و راه‌حل‌هایی مانند نظام بیمه‌ای ترکیبی و صندوق مشترک تأمین اجتماعی است.

در خیابان‌های پرهیاهو، زندگی هزاران نفر بر روی صفحه کوچک یک تلفن همراه می‌چرخد. برای رانندگان و پیک‌های پلتفرمی، هر سفر یک امید تازه برای کسب درآمد است. اما زیر پوست این کار به‌ظاهر منعطف و مستقل، واقعیتی سخت پنهان شده است: نداشتن امنیت شغلی و محرومیت از مزایای حیاتی مانند بیمه بازنشستگی و درمانی. مسئله اصلی اینجاست که این چالش‌ها، مرز دغدغه‌های فردی را درنوردیده و به یک مسئله اجتماعی فراگیر تبدیل شده‌اند. این معضل، در نشست تخصصی موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا، با استناد به پژوهش شیوا آقایی، پژوهشگر اجتماعی، به دقت بررسی شد. پژوهشی که نشان می‌دهد این قشر از نیروی کار، در یک نبرد نابرابر برای دستیابی به حداقل حقوق اجتماعی خود قرار دارند.

اقتصاد نوظهور، چالش‌های کهن

اقتصاد پلتفرمی در سال‌های اخیر با سرعتی چشمگیر به یکی از ارکان کلیدی اقتصاد جهانی تبدیل شده است. این پلتفرم‌ها که بر پایه فناوری دیجیتال بنا شده‌اند، بستری نوین برای تبادل اطلاعات و خدمات ایجاد کرده‌اند و به عنصری کلیدی در تحولات اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده‌اند. با این حال، گسترش این اقتصاد نوظهور، چالش‌هایی عمیقی برای ترتیبات سنتی اشتغال و حمایت‌های اجتماعی به وجود آورده است.

به گفته آقایی یکی از مهم‌ترین یافته‌های پژوهش او، یک چالش فراگیر و جهانی است: اکثر کارگران در اقتصاد پلتفرمی به عنوان «خویش‌فرما» طبقه‌بندی می‌شوند که این امر به دسترسی محدود یا عدم دسترسی آنها به سیستم‌های تامین اجتماعی و کاهش مزایای حمایتی منجر می‌شود. این طبقه‌بندی، به جای آنکه یک مسئله صرفاً اداری باشد، یک انتخاب بنیادین حقوقی و اقتصادی است که پیامدهای اجتماعی عمیقی را به دنبال دارد.

در نتیجه این طبقه‌بندی نادرست، کارگران خویش‌فرما اغلب از دریافت مزایای حیاتی مانند بیمه بیکاری، مزایای بیماری، یا جبران خسارت ناشی از آسیب‌های شغلی محروم می‌مانند یا تنها به صورت داوطلبانه می‌توانند برای آنها اقدام کنند.آقایی با استناد به پژوهش‌های بین‌المللی، این وضعیت را به اینطور نشان می‌دهد؛ به عنوان مثال، در مقاله «جهانی‌سازی کار پلتفرمی و رفاه» شرایط رانندگان اوبر در شهرهای مختلف مقایسه شده و مشخص می‌شود که وضعیت بیمه اجتماعی آنها به شدت تحت تأثیر سیاست‌های نظارتی محلی و مدل‌های بیمه‌ای قرار دارد.

همچنین، طبقه‌بندی نادرست و کاهش نرخ کرایه‌ها، کارگران را مجبور به افزایش ساعت کاری کرده تا درآمد قابل قبولی داشته باشند. این افزایش ساعت کاری منجر به فرسودگی شغلی، خستگی مفرط و کاهش رفاه روانی شده است. این شواهد نشان می‌دهد که طبقه‌بندی شغلی به عنوان «خویش‌فرما»یک عامل کلیدی در ایجاد ناپایداری اقتصادی و مخاطرات شغلی برای کارگران است.

راه‌حل‌های جهانی:از مداخله قاطع تا مشارکت پلتفرم‌ها

پژوهش آقایی، با بررسی وضعیت در بیش از ۱۹ کشور مختلف، نشان می‌دهد که برای حل چالش تأمین اجتماعی کارگران پلتفرمی، سه رویکرد اصلی در جهان در حال پیگیری است. این مدل‌ها گویای این واقعیت هستند که هیچ راهکار واحدی وجود ندارد و انتخاب مناسب‌ترین گزینه به چارچوب‌های قانونی، بافت اقتصادی و اراده سیاسی هر کشور بستگی دارد.

در یک سر طیف، مدل «فرض اشتغال»قرار دارد که تلاشی قاطعانه برای مداخله دولت و تغییر طبقه‌بندی کارگران از خویش‌فرما به کارمند است. در این رویکرد که در کشورهایی مانند اسپانیا و بلژیک پیاده شده، فرض بر این است که اگر یک پلتفرم از طریق مدیریت الگوریتمی، قدرت کنترل و سازماندهی کار را اعمال کند، کارگران آن به صورت پیش‌فرض کارمند محسوب می‌شوند، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. به عنوان نمونه، «قانون پیک‌های موتوری»در اسپانیا صراحتاً همین امر را تبیین کرده است.

در میانه این طیف، مدل «ترکیبی مشارکتی»به چشم می‌خورد که بدون تغییر کامل وضعیت شغلی کارگران، سطح محدودی از حمایت‌های بیمه‌ای را فراهم می‌کند. در این رویکرد، پلتفرم‌ها به صورت مستقیم با شرکت‌های بیمه خصوصی همکاری می‌کنند. برنامه «حمایت از همکاران» شرکت اوبر، نمونه‌ای از این مدل است که در ۲۳ کشور اروپایی، پوشش‌های بیمه‌ای متنوعی (مانند غرامت بیماری یا مرخصی زایمان) را به هزینه خود پلتفرم ارائه می‌دهد.

در سوی دیگر این طیف، مدل «خویش‌فرمایی ساده‌شده» قرار دارد که با این فرض که کارگران همچنان خویش‌فرما هستند، دولت را از ابزارهای اداری و فناوری برای تسهیل ثبت‌نام و پرداخت بیمه بهره می‌گیرد. برای مثال، استونی با ایجاد «حساب کارآفرینی» فرآیند پرداخت مالیات و حق بیمه را برای کارآفرینان خرد و کارگران پلتفرمی ساده کرده است. در هند نیز پلتفرم‌ها موظف‌اند درصدی از گردش مالی سالانه خود را به یک صندوق مشترک برای تأمین اجتماعی کارگران اختصاص دهند.

شکاف بزرگ در بازار کار ایران

همچنان که اقتصاد پلتفرمی در سطح جهانی رشد کرد، ایران هم از این تحول دور نماند. در سایه گسترش سریع پلتفرم‌های دیجیتال و تأثیرات گسترده اجتماعی و اقتصادی آنها بر بازار، نیاز به تدوین سیاست‌های منسجم و جامع در این حوزه بیش از پیش احساس می‌شود. اما به گفته آقایی، سیاست‌گذاری در این بخش با چالش‌های زیادی دست به گریبان است.

یکی از اصلی‌ترین مشکلات، نبود انسجام در سیاست‌ها و کلی بودن مقرراتی است که توانایی پاسخگویی به چالش‌های جدید این حوزه را ندارند. این وضعیت، فعالان بخش دیجیتال را با مشکلات قانونی و بوروکراتیک، مانند به‌روز نبودن قوانین و پیچیدگی فرآیندهای اداری، روبرو کرده است. آقایی در این نشست تأکید کرد که «شناخت ناکافی سیاست‌گذاران از ماهیت و عملکرد پلتفرم‌ها به دلیل جدید بودن این حوزه، بر روند تصمیم‌گیری تأثیر منفی گذاشته است. » این درک نادرست، موجب ارائه راهکارهای موقتی و ناقصی شده است که پاسخگوی این پدیده پیچیده نیستند.

با این حال، پژوهش به گامی مهم در این مسیر نیز اشاره می‌کند: بند «چ » ماده ۲۸ برنامه هفتم توسعه جمهوری اسلامی ایران، به موضوع بازنشستگی رانندگان پلتفرمی می‌پردازد و به آنها اجازه می‌دهد تا در صورت نداشتن بیمه بازنشستگی، خود را بیمه سازمان تأمین اجتماعی کنند. این اقدام، اگرچه گامی مثبت برای تأمین امنیت شغلی و رفاه این قشر محسوب می‌شود، اما به عنوان یک راه‌حل جامع کافی نیست و بسیاری از خلأهای حمایتی موجود را پوشش نمی‌دهد.

نقشه راه برای عدالت اجتماعی

پژوهش آقایی، پس از تحلیل دقیق چالش‌ها و بررسی راه‌حل‌های جهانی، با دست پر برای سیاست‌گذاران ایرانی نقشه راهی جامع و واقع‌بینانه ارائه می‌کند. این پیشنهادها با هدف برقراری توازن میان حفظ پویایی و انعطاف‌پذیری مشاغل پلتفرمی و ایجاد یک چتر حمایتی کارآمد برای کارگران تدوین شده‌اند. در این نشست تأکید شد که راه‌حل در گروی یک نظام تأمین اجتماعی ترکیبی و چند سطحی است.

یکی از اصلی‌ترین پیشنهادها، ایجاد نظام بیمه‌ای ترکیبی (اجباری و اختیاری) است. بر اساس این الگو که از مدل‌های موفق جهانی الهام گرفته، همه کارگران پلتفرمی باید به صورت خودکار تحت پوشش بیمه پایه اجباری قرار گیرند که خدمات ضروری مانند بیمه سلامت، بازنشستگی و از کارافتادگی را در بر می‌گیرد. حق بیمه این بخش می‌تواند به صورت سهم‌بندی میان دولت، کارگران و پلتفرم‌ها تأمین شود. در کنار آن، کارگران می‌توانند به صورت اختیاری، بسته‌های بیمه تکمیلی را برای مزایایی چون بیمه بیکاری، حوادث شغلی و مرخصی زایمان خریداری کنند.

پیشنهاد کلیدی دیگر، تشکیل یک صندوق مشترک تأمین اجتماعی برای کارگران پلتفرمی است. این صندوق، با الهام از مدل «هیئت‌های رفاهی»در هند، از محل درصدی از درآمد پلتفرم‌ها، سهم کارگران و کمک‌های دولتی تأمین مالی می‌شود. هدف این صندوق، پرداخت مزایای بیکاری، حمایت از کارگران بیمار یا مصدوم و تأمین حداقل حقوق بازنشستگی است.

همچنین، برای تضمین اجرای صحیح این طرح، الزام پلتفرم‌ها به همکاری ضروری است. پلتفرم‌ها باید حق بیمه کارگران را به صورت خودکار از درآمد آنها کسر و به سازمان تأمین اجتماعی واریز کنند، مشابه مدلی که در کره جنوبی اجرا می‌شود. برای افزایش شفافیت و جلوگیری از تخلف، پلتفرم‌ها باید اطلاعات درآمدی کارگران را در اختیار نهادهای بیمه‌ای قرار دهند.

در نهایت، این پژوهش بر تدوین استانداردهای حداقل حقوق و ساعات کاری و امکان انتقال‌پذیری سوابق بیمه‌ای تأکید می‌کند. با راه‌اندازی یک سامانه دیجیتال یکپارچه، سوابق بیمه‌ای کارگران در میان پلتفرم‌های مختلف محفوظ می‌ماند و در صورت تغییر شغل، حقوق آنها پایمال نمی‌شود.

همانطور که در این گزارش نشان داده شد، رشد اقتصاد پلتفرمی، شکاف‌های موجود در حمایت‌های اجتماعی را آشکار کرده است. دسترسی به پوشش بیمه‌ای برای این کارگران حیاتی است و فارغ از وضعیت اشتغال آنها، ارائه حمایت اجتماعی کافی، شرط لازم برای تحقق کار شایسته است. با الگوبرداری از مدل‌های موفق جهانی و تدوین سیاستی متناسب با شرایط ایران، می‌توان یک نظام تأمین اجتماعی پایدار و عادلانه برای کارگران پلتفرمی ایجاد کرد. این نقشه راه سیاستی، نه تنها به نفع کارگران است، بلکه با رسمی‌سازی مشاغل و افزایش رقابت عادلانه بین شرکت‌ها، به پایداری و کارایی کل بازار کار نیز کمک خواهد کرد.

بازگشت به فهرست