JAI NewsRoom مدیریت

نگاهی به اثرات مهاجرت فرزندان بر زندگی والدین؛ چشم انتظاری در آشیانه خالی

21 آبان 1404 | 09:09 •رفاه
نگاهی به اثرات مهاجرت فرزندان بر زندگی والدین؛ چشم انتظاری در آشیانه خالی

فرزندان رفته‌اند و آشیانه خالی شده است. مهاجرت، روابط و نقش‌ها را بازتعریف می‌کند و والدین با خلأ عاطفی و اقتصادی روبه‌رو می‌شوند. اگرچه ارتباط مجازی شکاف را کم می‌کند، اما جای حضور واقعی را نمی‌گیرد. پذیرش و درک متقابل، کلید عبور از این چالش است.

تصویر پدر و مادری که صورت‌های خود را نزدیک گوشی آورده‌اند و دختر یا پسری که آن طرف تصویر نشسته و از احوالات خود می‌گوید، یادآور آشنایی از مهاجرت در دوران مدرن است. فرزندان رفته‌اند و شیطنت‌ها و بگومگوهای خود را هم از خانه برده‌اند.

مهاجرت فرزندان پدیده‌ای است که زندگی والدین را در ابعاد مختلف تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و آن‌ها را وادار می‌کند زیست دیگری را برای خود ترتیب دهند. روند روبه‌رشد مهاجرت در سال‌های اخیر باعث شده این مسئله اهمیت زیادی پیدا کند و محققان به پیامدهای آن توجه ویژه‌ای نشان دهند. 

گذر از دوران سالمندی برای هر فرد متفاوت است. بعضی افراد سالمندی شلوغی را با حضور فرزندان و نوه‌ها تجربه می‌کنند و بعضی دیگر به تنهایی روزگار می‌گذرانند. مهاجرت فرزندان یکی از دلایلی است که به واسطه آن والدین تنهایی بیشتری دارند.

دکتر علیرضا کیمیایی، استاد علوم ارتباطات در این‌باره می‌گوید: «مهاجرت، تنها جا‌به‌جایی فیزیکی نیست بلکه تعریف جدیدی ا‌ست از رابطه، نقش، انتظار و حتی معنای خانواده. پدران و مادرانی که تا دیروز حضور فرزندانشان را بخشی جدانشدنی از زندگی می‌دانستند، ناگهان با خلأیی عمیق، دلتنگی‌ همیشگی و تغییراتی بنیادین در بافت عاطفی، اجتماعی و اقتصادی زندگی‌ مواجه می‌شوند.»

حمایت، کلیدواژه‌ای است که نقش مهمی را در زندگی یک سالمند ایفا می‌کند. به‌طور طبیعی، والدین در دوران پیری با «سندرم آشیانه خالی» مواجه می‌شوند. آشیانه خالی در حالت طبیعی، با رفت و آمد فرزندان و برآوردن نیازهای پدر و مادر وجه منفی خود را از دست می‌دهد. اما در شرایطی که فرزندان به هر دلیلی کنار پدر و مادر نیستند و به شهر یا کشور دیگری مهاجرت می‌کنند این سندرم خودنمایی بیشتری دارد.

سینا حالا چند سالی است که از ایران رفته و در کشوری دیگر به ثبات اقتصادی و اجتماعی رسیده.او می‌گوید: «بدترین قسمت مهاجرت من، رابطه با پدر و مادرم است. مدام باید نگران دلتنگی و احوالات آن‌ها باشم. خودم هم مدام دلتنگ هستم اما این را پذیرفته‌ام. احساس گناه می‌کنم که این رنج را به آن‌ها تحمیل کرده‌ام. زندگی من در ایران آینده خوبی نداشت و مهاجرت برگ برنده برای شغل من بود. اینکه بارها به بازگشت فکر می‌کنم اجازه نمی‌دهد تمام تمرکزم اینجا باشد و این انگار رنج مداومی برای هر دو طرف است.»


زنجیری بین قاره‌ها

برای پدران و مادران ایرانی، مهاجرت فرزندان اغلب آغاز مرحله‌ای تازه از زندگی ا‌ست. برای این قشر که آماده گذراندن دوران بازنشستگی و سالمندی هستند، نبودن فرزند ضربه‌ای سخت است.

دکتر کیمیایی در این‌باره می‌گوید: «گسترش ارتباطات مجازی و امکان برقراری تماس‌ تصویری، گرچه بخشی از شکاف عاطفی را پر می‌کند اما جای حضور واقعی را نمی‌گیرد. احساس دلتنگی، اضطراب نسبت به سرنوشت فرزند در سرزمینی دیگر و ناتوانی در درک سبک زندگی یا تصمیمات تازه او، از جمله تجربه‌های روانی رایج در میان این والدین است. این را باید در بستر جامعه سنتی ایران دید که هنوز استقلال در آن ریشه ندوانده و افراد با شبکه‌های ارتباطی قوی به هم متصلند.»

از طرفی برخی اثرات اقتصادی مهاجرت می‌تواند مثبت باشد که نباید آن‌ها را نادیده گرفت. کیمیایی می‌گوید: «جامعه ماقبلاً هم در دهه هفتاد پدیده مهاجرت برای کسب درآمد را تجربه کرده است. آن زمان کار در ژاپن امری رایج بین ایرانیان بود و از آن راه می‌توانستند کمبودهای مالی خود را طی چند سال جبران کنند. اکنون هم بسیاری از ایرانیان مهاجر، به‌ویژه آن‌هایی که در کشورهای توسعه‌یافته مشغول به کار شده‌اند، از طریق ارسال ارز به خانواده‌هایشان، بخش مهمی از اقتصاد خرد خانوادگی را پشتیبانی می‌کنند. در مواردی، این سرمایه‌گذاری‌ها به ایجاد مشاغل کوچک، خرید ملک یا تأمین درمان‌های پزشکی برای والدین منجر شده که برای آن‌ها کارساز بوده است.»


مراقبت از سالمندان، نگرانی همیشگی

طی دو دهه گذشته مهاجرت‌، وضعیت هزاران خانواده ایرانی را دستخوش تغییر کرده است. طی چهار سال گذشته، موج مهاجرت دانشجویان ایرانی شدت یافته است. در سال ۲۰۲۴، بیش از ۱۱۰ هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاه‌های خارج از کشور تحصیل می‌کردند. یعنی حدود ۸۲ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰.

کیمیایی،استاد علوم ارتباطات می‌گوید: «این آمارها تنها عدد نیستند. پشت هرکدام از این مهاجرت‌ها، خانواده‌ای ایستاده که ساختار زندگی‌اش دگرگون شده است. یک بعد دیگر این مسئله مراقبت از سالمندان است. در نبود فرزندان در دوران سالمندی والدین، آن‌ها ناچارند به پرستار، اقوام یا نهادهای اجتماعی تکیه کنند. با توجه به ضعف ساختار مراقبت اجتماعی در ایران، این جایگزینی اغلب ناکارآمد یا بسیار پرهزینه است. مراقبت از والدین سالمند بدون حمایت فرزندان علاوه بر هزینه‌های مادی، بار روانی سنگینی نیز بر آن‌ها وارد می‌کند.»

تحقیقات نشان می‌دهد که حضور فرزندان در منزل نقش بسزایی در سلامت روان سالمندان دارد. به باور کیمیایی: «مهم‌ترین عنصر در حمایت از سالمندان در ابعاد مختلف، افراد خانواده‌اند. اولین حلقه ارتباطی و عاطفی بدون واسطه با آن‌ها فرزندان هستند. به همین خاطر هر عاملی که مانع دسترسی سالمندان به افراد خانواده شود، میزان آسایش خاطر و رضایت از زندگی آن‌ها را متأثر می‌کند. وقتی فرزندان از محل زندگی پدر و مادر دور می‌شوند، ناخودآگاه حمایت فیزیکی آن‌ها قطع می‌شود. حمایت عاطفی از راه دور نیز با مسائل زیادی همراه است و عملاً بخش زیادی از آن محو می‌شود.»


شکاف‌های ارزشی و سردی روابط

یکی دیگر از مواردی که بعد از مهاجرت فرزندان اتفاق می‌افتد، تغییر سبک زندگی آن‌ها و دگرگونی نظام ارزشی است. گویی پدر و مادر حالا باید با نسخه جدیدی از فرزند خود آشنا شوند. فرناز درباره تغییرات بعد از مهاجرتش می‌گوید: «من در یک خانواده سنتی و مذهبی بزرگ شدم که همواره با ارزش‌های آن در تعارض بودم. اینجا اما توانستم آن‌گونه که می‌خواهم فکر و زندگی کنم. این برای پدرو مادرم پذیرفتنی نیست. مدام طعنه می‌زنند و می‌گویند در اینستاگرام عکس نگذار فامیل می‌بینند و آبرویمان می‌رود.»

کیمیایی در این‌باره می‌گوید: «تغییر و تحولات فرهنگی و ارزشی فرزندان مسئله دیگری است که والدین باید با آن کنار بیایند. فرزندانی که سبک پوشش، نگاه به دین، روابط انسانی و حتی زبان روزمره‌شان دگرگون شده، برای برخی والدین ناآشنا یا حتی نگران‌کننده‌اند. شکاف ارزشی که زمانی تنها میان نسل‌ها بود، اکنون با شکاف جغرافیایی ترکیب شده و فرایند درک متقابل را پیچیده‌تر کرده است. به‌ویژه برای والدین سالمند، درک جهان فرزندانِ مهاجرشان گاه چنان دشوار می‌شود که احساس می‌کنند فرزندی دیگر دارند؛ آشنا و ناآشنا. این امر گاهی موجب می‌شود روابط که حالا از راه دور و سخت هم هست به سردی بگراید و پیوندهای عاطفی را سست کند.»


پذیرش، درک و راهکارهایی برای آینده

آنچه از اطلاعات موجود برمی‌آید این است که مهاجرت به عنوان پدیده‌ای اجتماعی که کشور ما با آن دست و پنجه نرم می‌کند، باید پذیرفته شود و برای عواقب آن تمهیداتی اندیشیده شود. دفن کردن این موضوع و نپرداختن به آن باعث می‌شود که پیامدهای منفی هم فرد مهاجر و هم خانواده او را دچار آسیب کند.

کیمیایی در این زمینه می‌گوید: «با همه مشکلات موجود برخی خانواده‌ها با مهارت، انعطاف و حمایت‌های جانبی روابط سالم و پویایی را با فرزندان مهاجر خود حفظ می‌کنند. این خانواده‌ها معمولاً گفت‌وگو را جایگزین داوری و پذیرش را جایگزین کنترل کرده‌اند. در نهایت، مهاجرت فرزندان پدیده‌ای یک‌بعدی ‌و بازگشت‌ناپذیر نیست. اگر این رویداد با درک، آمادگی، حمایت و تعامل همراه شود فرصتی برای رشد دو‌سویه است؛ هم برای فرزندان مهاجر، هم برای خانواده‌. اما بی‌توجهی به پیامدهای آن، به‌ویژه در سطح روانی و اجتماعی، ممکن است خانواده‌های زیادی را در تنهایی، نگرانی و دلتنگی رها کند.»

برچسب‌ها: #سرویس : تیتر ۱
بازگشت به فهرست