JAI NewsRoom مدیریت

ریشه تنومند فقر در ایران؛ از آرمان‌ تا واقعیت

25 مهر 1404 | 15:55 •جامعه
ریشه تنومند فقر در ایران؛ از آرمان‌ تا واقعیت

فقر در ایران واقعیتی است که هر روز سیلی خود را محکم‌تر بر چهره جامعه می‌کوبد. 25 مهرماه، روز جهانی ریشه‌کنی فقر یادآوری می‌کند که باید این ریشه را خشکاند و جوامع انسانی را از نیازمندی رها کرد.


از پله‌ها که پایین می‌روی، پیش چشم‌ات اتاقی محقر است و چشم‌هایی که از چهارگوشه تو را می‌نگرند. لازم نیست سوالی بپرسی، همه‌چیز عیان است؛ چهره‌های لاغر کم‌خون، اسبابی محدود و مندرس و فقر که همخانه قدیمی آن‌هاست. سرپرست خانوار ازکار افتاده، در بستر بیماری است و تحت پوشش بیمه نیست. بقیه اعضا به جز همسر مرد، نیروی کار به حساب نمی‌آیند. زن هم به‌خاطر نگهداری از بچه‌های کوچک امکان کار کردن ندارد. آن‌ها درآمدی ندارند و اگر یارانه و کمک‌های خیریه نباشد، نمی‌دانند باید چه کنند. این یک برش از فقر است که در خانه‌های زیادی از ایران ریشه دوانده است. طبق آخرین داده‌ها خط فقر در سه سال گذشته به‌طور متوسط سالانه ۴۰ درصد رشد داشته است. در واقع طیف وسیعی از خانوارهای ایرانی، زیر خط فقر زندگی می‌کنند.


آرمانی بر کاغذ، واقعیتی بر زمین

قانون اساسی ایران در اصل ۴۳ خود، ریشه‌کنی فقر و محرومیت و تأمین نیازهای اساسی را با حفظ آزادگی انسان، یک تکلیف می‌داند. این اصل تأمین اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همگان را از طریق راهکارهایی مانند تعاونی‌ها لازمه برقراری رفاه اجتماعی می‌داند. همچنین اصولی مانند مبارزه با انحصار، اسراف و سلطه اقتصادی بیگانه، نقشه راهی برای رسیدن به جامعه‌ای عاری از فقر ترسیم می‌کند. با این حال، تصویر امروز ایران با این آرمان‌ها فاصله‌ای محسوس نشان می‌دهد. هادی موسوی نیک، عضو مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید: باید این سوال مشخص را پرسید که چرا با وجود هزینه‌های قابل توجه در حوزه حمایت اجتماعی، فقر  از بین نمی‌رود.

به گفته او ریشه‌های فقر را می‌توان در سه عامل مهم رشد پایین اقتصادی، ساختارها و سیاست‌های نابرابری‌ساز و ناکارآمدی نظام حمایت اجتماعی جست‌وجو کرد.

موسوی نیک می‌گوید: فقر از یک طرف محصول رشد پایین و از طرف دیگر حاصل نابرابری و بی‌عدالتی است. رشد اقتصادی ما فراگیر نبوده و در گروه‌های مختلف اجتماعی و مناطق مختلف به اندازه هم تقسیم نشده است. به واسطه تورم‌های مزمن، بازتوزیع منابع حاصل از رشد هم ناعادلانه اتفاق افتاده و بستری برای ایجاد فرصت‌های برابر نداریم.

از طرفی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارش مرداد ۱۴۰۲ اعلام کرد حدود ۳۰ درصد از جمعیت ایران در فقر مطلق به سر می‌برند. این مرکز در گزارش مرداد ۱۴۰۳ خود خط فقر را برای یک خانوار ۴ نفره شهری در تهران ۲۵-۳۰ میلیون تومان در ماه برآورد کرد.

گزارش‌ها روایتی همسو از تشدید بحران فقر ارائه می‌دهند؛ وجود ۲۶ میلیون در فقر و ۴ میلیون نفر در فقر شدید در ایران هشداری جدی است. مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی نیز از افزایش ۴۰ درصدی خط فقر مطلق در یک سال حکایت دارد.

در سطح بین‌المللی بانک جهانی تأیید می‌کند که نرخ فقر در ایران از حدود سال ۱۳۹۷ روندی صعودی در پیش گرفته است. برنامه توسعه ملل متحد نیز هشدار می‌دهد که فقر چندبعدی که دسترسی به آموزش، سلامت و استانداردهای زندگی را شامل می‌شود در حال افزایش است.

به‌طور کلی کارشناسان تورم افسارگسیخته به‌ویژه در مسکن و خوراک، رکود اقتصادی، بی‌ثباتی سیاست‌ها و توزیع ناعادلانه ثروت را از دلایل اصلی این وضعیت می‌دانند. پیامد آن نیز چیزی نیست جز عادی‌سازی فقر، فرودست‌سازی طبقه متوسط و به حاشیه رفتن طبقه پایین جامعه.


فقر چندبعدی

فقر حالا فقط نداشتن نان شب نیست. این پدیده چندبعدی شده و به همه عرصه‌های زندگی فقرا همچون آموزش، سلامت، تغذیه مناسب و تفریحات رسوخ کرده است.

بنابر آمار، هرساله 2.5 درصد از مردم به دلیل پیشامد بیماری و هزینه‌های بالای درمان به زیر خط فقر سقوط می‌کنند. نبود حمایت‌های اجتماعی و رفاهی کافی باعث شده این افراد نتوانند فرصتی برای تنفس و فرار از تله فقر پیدا کنند.

ماهیت ایجاد و ماندن در تله فقر خارج از اراده افراد است. در این حالت محرومیت‌ها به صورت متمرکز و خوشه‌ای در محیط توزیع می‌شوند و یک چرخه تقویت‌کننده را به وجود می‌آورند. این تله، فقر طبقاتی را پایدار و تشدید می‌کند؛ به این صورت که کودکی که در یک خانواده فقیر متولد می‌شود، به دلیل محدودیت‌های محیطی و عدم دسترسی به امکانات، از تحصیلات باکیفیت و بهداشت مناسب محروم می‌ماند. همین محرومیت‌های اولیه، توانایی او را برای کسب مهارت و یافتن شغل شایسته در آینده به شدت تضعیف کرده و در نتیجه، نسل به نسل در همان وضعیت فقر باقی می‌ماند. با گذشت زمان، تمرکز عواملی چون بیکاری مداوم و کاهش سطح مهارت‌ها، بستر مناسبی برای رشد آسیب‌های اجتماعی و بزهکاری فراهم می‌آورد و بدین ترتیب، تله فضایی فقر به طور فزاینده‌ای تثبیت و عمیق‌تر می‌شود.


راه‌های برون‌رفت از محرومیت

کارشناسان با نقد سیاست‌های ناکارآمد گذشته که بر کمک‌های مقطعی متمرکز بودند، بر تغییر نگرش اساسی تأکید دارند. به باور آن‌ها مشکل اصلی نحوه توزیع ناعادلانه منابع است. همچنین راهکار این مشکل بازگشت به اصول مهجورمانده قانون اساسی و اجرای سیاست‌های حمایتی مستمر و توانمندساز است.

فرزاد ناطقی، جامعه‌شناس در این‌باره می‌گوید: نقطه آغاز این حرکت حمایت از فرد فقیر است. در ادامه باید از طریق تقویت اشتغال‌زایی، کارآفرینی و توسعه اقتصادهای محلی به تقویت زیرساخت‌ها پرداخت. همچنین تضمین دسترسی به بهداشت و درمان رایگان، حمایت از گروه‌های کم‌درآمد و عزمی آهنین برای شفافیت و مبارزه با رانت و توزیع ناعادلانه ثروت از ارکان اصلی این تحول است.

به گفته او تجربه جهانی راهکارهایی را معرفی کرده که با ترکیب سه رکن حمایت اجتماعی، توسعه معیشت و استقلال مالی به دنبال شکستن چرخه فقر است. موفقیت این مدل در کشورهایی مانند بنگلادش نشان می‌دهد که حتی فقیرترین اقشار با کمک‌های هدفمند و بلندمدت قادر به بازگشت به چرخه تولید هستند.


فقر تقدیر محتوم یک ملت نیست. این را، هم داده‌های علمی می‌گویند و هم تجربه کشورهای دیگر. اما شواهد نشان می‌دهد که عبور از این چالش نیازمند اراده‌ای فراتر از شعار و برنامه‌هایی بیشتر از اقدامات مقطعی است. تا زمانی که شکاف بین آنچه باید باشد و آنچه در زندگی مردم می‌گذرد عمیق‌تر ‌شود، ادعای ریشه‌کنی فقر تنها طنینی است که به دیوارهای همان اتاق‌های محقر برمی‌خورد و پاسخش سکوت است. 

بازگشت به فهرست