JAI NewsRoom مدیریت

سکونت ناپایدار، آینده مبهم سالمندان دهه شصتی در ایران

13 آبان 1404 | 09:00 •جامعه
سکونت ناپایدار، آینده مبهم سالمندان دهه شصتی در ایران

نسلی در آستانه سالمندی؛ دهه‌شصتی‌ها با بحران بدمسکنی، انزوای اجتماعی و ناامنی شغلی روبرو هستند. بسیاری فاقد مسکن ملکی و بیمه بوده و آینده معیشتی نامطمئنی در انتظارشان است. این وضعیت، تهدیدی جدی برای سلامت اجتماعی و اقتصادی فرداست.

طبقه نهم یک برج بلند در پرند؛ جایی که احمد و پروین - هر دو متولد سال ۵۷ - این روزها زندگی می‌کنند نه همسایه‌ای را می‌شناسند و نه خانواده‌هایشان در کنارشان هستند و خانه برایشان حکم خوابگاه دارد. در این سال‌ها اندک روزهایی بوده که آسانسور مجتمعشان خراب شده و آن‌ها ترجیح داده‌اند پله‌نوردی کنند. اما نگران سال‌های پیری‌شان هستند که توان بالا رفتن از پله‌ها اندک می‌شود.

پروین و احمد فقط یکی از هزاران خانواده‌ای هستند که در آستانه سالمندی، با بدمسکنی و بدون پشتوانه اجتماعی مشخص، در حال عبور از میانه زندگی‌اند. دهه‌شصتی‌ها حالا دارند به مرز ۶۰ سالگی نزدیک می‌شوند؛ نسلی که با تورم، اشتغال ناپایدار و بی‌ثباتی در بازار مسکن، هیچ تضمینی برای آینده ندارد. سامانه‌های رسمی هشدار داده‌اند که جمعیت سالمندان کشور در حال افزایش است. اما پرسش اصلی این است که این سالمندان قرار است در کجا و چگونه زندگی کنند؟


از اجاره‌نشینی تا انزوای شهری

محمد سالاری، کارشناس حوزه مسکن، نسبت به بحران‌های متعدد پیش‌روی دهه‌شصتی‌ها هشدار می‌دهد. به باور او این نسل به‌دلیل فقدان حمایت‌های ساختاری، با تهدیدهای جدی از جمله نداشتن پشتیبانی اجتماعی روبه‌روست.

سالاری تأکید دارد که دهه‌شصتی‌ها نه‌تنها در تأمین مسکن به مشکل برخورده‌اند، بلکه ساختارهای اجتماعی و اقتصادی نیز آن‌ها را تنها گذاشته‌اند: «بسیاری از آن‌ها همچنان فاقد مسکن هستند و در مشاغل غیررسمی و پراکنده فعالیت دارند؛ مانند رانندگی در شرکت‌های حمل‌ونقل یا اشتغال در کارگاه‌هایی بدون بیمه و قرارداد دائم. این افراد نه‌تنها از تأمین اجتماعی بی‌بهره‌اند، بلکه در آینده نیز حمایت اجتماعی مشخصی برایشان تعریف نشده است.»

او با اشاره به خطر انزوای اجتماعی سالمندان می‌گوید: «دهه‌شصتی‌ها عمده ساکنان واحدهای بلندمرتبه شهرهای جدید خواهند بود. ساختمان‌هایی که در سنین سالمندی، به‌دلیل نبود آسانسور یا خرابی تأسیسات، می‌توانند به محل سکونت‌های نامناسب و دردسرساز بدل شوند. انزوای اجتماعی در چنین فضاهایی، یکی از خطرات جدی است. زمانی که افراد مسن به‌طور گروهی در این مجتمع‌ها ساکن می‌شوند، ارتباط‌شان با خانواده، اقوام و جامعه قطع خواهد شد.»


بحران اجاره‌نشینی در پیری

به گفته سالاری، نرخ تصرف واحدهای مسکونی در میان این نسل به‌طور محسوسی کاهش یافته و بخش زیادی از آن‌ها ناچار به اجاره‌نشینی هستند. با افزایش تورم و کاهش توان کاری در سنین سالمندی، این افراد قادر به ادامه پرداخت اجاره‌بها نخواهند بود. این وضعیت می‌تواند به بحرانی عمیق‌تر در آینده منجر شود.

او معتقد است کشور با کمبود مسکن مواجه نیست، بلکه با «سوءتخصیص» واحدهای موجود روبه‌روست: «بخشی از واحدهای خالی موجود، چه از طریق نوسازی و چه به شکل فعلی، می‌توانند در اختیار خانواده‌های دهه‌شصتی قرار گیرند. در مقابل، دولت می‌تواند با اعطای مشوق‌هایی چون امتیاز اجتماعی، انگیزه مالکان برای مشارکت را افزایش دهد.»


دهه‌شصتی‌ها: بحران یا بزرگ‌نمایی؟

با این حال، همه کارشناسان چنین دیدگاهی ندارند. فردین یزدانی، کارشناس اقتصاد مسکن، تصویر متفاوتی ارائه می‌دهد. او معتقد است: «این‌که دهه‌شصتی‌ها وارد مرحله سالمندی می‌شوند، به‌معنای بروز بحران جدی در مالکیت مسکن برای آن‌ها نیست. دهه‌شصتی‌ها به‌طور نسبی بحران مالکیت مسکن دارند، اما شدت آن به آن اندازه نیست که نگران‌کننده باشد.»

او آمارهایی ارائه می‌کند: «افرادی که بالای ۴۰ سال سن دارند و طی ۱۵ سال آینده وارد دوران بازنشستگی خواهند شد، بین ۷۰ تا ۷۵ درصدشان مالک هستند. اما نرخ مالکیت در میان خانوارهای زیر ۴۰ سال بسیار پایین‌تر است.»

یزدانی همچنین به ریشه‌ی بحران اشاره دارد: «دهه‌ شصتی‌ها در دهه ۸۰ به سن تشکیل خانواده رسیدند و در آن زمان، بحران مسکن به شدت وضعیت کنونی نبود. بحران اصلی از دهه ۹۰ آغاز شد، بنابراین شدت مسئله با ادبیات رایج درباره بحران مالکیت تطابق ندارد.»

او نتیجه‌گیری می‌کند: «بحران مسکن نسل‌های بعدی – به‌ویژه دهه ۸۰ و ۹۰ – بسیار جدی‌تر است. اگر این روند ادامه پیدا کند، احتمال دارد در چند دهه آینده با بحرانی روبه‌رو شویم که کاملاً محتمل است.»


هشدار درباره آینده نزدیک

سمانه گلاب، پژوهشگر حوزه رفاه اجتماعی اما با سالاری هم‌نظر است و می‌گوید: «در شرایطی که درآمد و دستمزدها پایین است و سهم اجاره‌نشینی دائماً افزایش پیدا می‌کند، افرادی که در آستانه سالمندی هستند یا در آینده سالمند می‌شوند (جوانان فعلی) ممکن است با چالش‌هایی در تدارک این دارایی مواجه شوند.»

او ادامه می‌دهد: «اکثر سالمندانی که اکنون در کشور زندگی می‌کنند، خانه دارند و این دارایی می‌تواند تا حد زیادی هزینه‌هایشان را پوشش دهد. اما در آینده برای تأمین مسکن سالمندان، باید حداقل یک سیستم حمایتی طراحی شود.»

گلاب پیشنهاد می‌دهد: «می‌توان به طرح‌هایی مانند خانه‌های کوچک‌مقیاس سالمندی هم فکر کرد. البته این خانه‌ها نباید به‌عنوان همان تصور رایج و شاید غلط از خانه‌های سالمندان مطرح شوند، بلکه باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که متناسب با نیازهای واقعی سالمندان باشد و هزینه‌های آن به اندازه‌ای معقول باشد که سالمندان بتوانند از آن استفاده کنند.»

او هشدار می‌دهد: «متأسفانه وضعیت اقتصادی روز به روز بدتر می‌شود و حتی استفاده بهینه از منابع موجود نیز به‌ندرت دیده می‌شود. با بهینه‌سازی استفاده از منابع، شاید بتوان به این پروژه‌ها جامه عمل پوشاند.»


تغییر الگوی مالکیت در ایران

محمد ملا نوری، پژوهشگر اقتصادیی است که تحقیقی درباره سن مالکیت در ایران انجام داده و با سالاری و گلاب هم‌نظر است. او با اشاره به تغییرات ساختاری در الگوی مالکیت مسکن در ایران می‌گوید: «در کشور ما معمولاً افراد با افزایش سن، صاحب‌خانه می‌شوند و این روند تا چند سال پیش همواره تکرار می‌شده است. اما اکنون این الگو در حال دگرگونی است. در گذشته بخش عمده‌ای از افراد تا پیش از ۴۰ سالگی صاحب خانه می‌شدند، اما اکنون بخش قابل‌توجهی از کسانی که هنوز خانه‌ای به نام خود ندارند، وارد دهه پنجم زندگی‌شان شده‌اند.»

او ادامه می‌دهد: «حدود یک‌سوم جمعیت خانوارها در گذشته از میان جوانان ۲۰ ساله بودند، اما اکنون بسیاری از آن‌ها وارد دهه ۴۰ و حتی ۵۰ زندگی شده‌اند و هنوز خانه‌دار نشده‌اند. در عین حال باید توجه داشت که شرایط مالکیت در کل کشور با شهرهای بزرگ، به‌ویژه تهران، تفاوت معناداری دارد.»

در مطالعات او به تفاوت‌های منطقه‌ای در وضعیت مالکیت هم اشاره شده: «به‌طور مثال در شهرهایی مانند تهران، الگوی مالکیت به‌شدت متأثر از بازار اجاره و فشارهای تورمی است، در حالیکه در استان‌هایی مانند هرمزگان یا مازندران، سهم افراد از مالکیت مسکن بالاتر است و افراد بیشتری توانسته‌اند خانه‌ای برای خود تهیه کنند.»

ملانوری معتقد است: «شرایط شغلی و سطح درآمدی افراد نیز در این روند مؤثر است. بسیاری از کسانی که تا این سن خانه‌دار نشده‌اند، احتمالاً به وام‌های خرید مسکن هم دسترسی نداشته‌اند یا توان بازپرداخت آن را نداشته‌اند. این افراد حتی با ۱۰ تا ۲۰ سال سابقه کاری، هنوز نتوانسته‌اند وارد بازار خرید ملک شوند.»

این پژوهشگر اقتصادی پیش‌بینی می‌کند: «دهه‌شصتی‌ها اکنون در نقطه‌ای قرار دارند که باید مالک خانه خود باشند. در حال حاضر تنها حدود ۵۰ درصد آن‌ها صاحب‌خانه‌اند. با توجه به روند موجود، این رقم احتمالاً در آینده افزایش نخواهد یافت و همین موضوع ممکن است در دهه‌های بعد، آثار اجتماعی و اقتصادی مهمی بر جای بگذارد. یکی از تبعات این روند، مهاجرت از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک‌تر با آب‌وهوای مناسب‌تر و هزینه زندگی پایین‌تر خواهد بود؛ روندی که به نظر می‌رسد در سال‌های آینده شتاب بیشتری بگیرد.»


روایتی خاکستری از مسکن دهه‌شصتی‌ها

روایت مسکن دهه‌شصتی‌ها، خاکستری است. آن‌ها نه همچون دهه ۸۰ و ۹۰ در اوج بحران بی‌مالکیتی‌اند و نه به‌قدر دهه ۵۰ و ۴۰ پشتوانه‌ای از دارایی دارند. مسئله اما صرفاً در نرخ مالکیت نیست؛ در کیفیت سکونت، انزوای اجتماعی، اشتغال ناپایدار و فقدان زیرساخت‌های رفاهی‌ست که اگر امروز دیده نشوند، به بحران‌های فردا بدل خواهند شد.

دهه‌شصتی‌ها شاید هنوز فرصت داشته باشند، اما زمان برای سیاست‌گذاری درست، اندک است. آیا تا آن زمان احمد و پروینِ ساکن طبقه نهم پرند، توان بالا رفتن از پله‌ها را خواهند داشت؟

برچسب‌ها: #دهه شصتی‌ها
بازگشت به فهرست