از تهران تا کوهدشت؛ سناریوی تلخ حوادث برای پاکبانان تکرار میشود
هنوز دو هفته از انتشار گزارش مربوط به مرگ پاکبانی در یکی از بزرگراههای تهران نمیگذرد که حادثهای دیگر، این بار در کوهدشت، دوباره زنگ خطر را برای ایمنی کارگران خدمات شهری به صدا درآورده و نشان میدهد که این سناریوی تلخ با جزئیاتی متفاوت اما پایانی یکسان، در شهرهای مختلف تکرار میشود.
«صفیمراد یوسفزاده»، یکی از پاکبانان شهرداری کوهدشت، در حال انجام کار در میدان کشاورز این شهر بر اثر برخورد با یک موتورسیکلت به شدت مجروح شد. شدت ضربه به حدی بود که او پس از انتقال اولیه به بیمارستانی در کوهدشت، به دلیل سطح هوشیاری پایین و وضعیت وخیم، به بیمارستان شهدای عشایر خرمآباد منتقل شد و اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بستری است. در واکنش به این حادثه، شهردار کوهدشت اعلام کرده است که شهرداری تمام تلاش خود را برای بهبودی او به کار خواهد گرفت و در صورت نیاز، او را برای ادامه درمان به تهران منتقل خواهد کرد.
در حالیکه پس از هر حادثه مرگبار برای کارگران شهری، مسئولان وعده افزایش نظارت بر عملکرد پیمانکاران و الزام آنها به رعایت پروتکلهای ایمنی را میدهند، اما وقوع حادثه کوهدشت درست پس از مرگ پاکبان تهرانی، نشان میدهد این وعدهها تأثیر ملموسی بر افزایش امنیت جانی این کارگران نداشته است.
آمار دقیقی از حوادث منجر به جرح و فوت کارگران خدمات شهری در دست نیست، اما گزارشها نشان میدهد در یک سال گذشته، دستکم ۱۱ پاکبان در حین کار جان خود را از دست دادهاند. این آمار، حوادث بیشماری که منجر به مصدومیتهای شدید و دائمی میشوند را شامل نمیشود و عمق فاجعه را به درستی به تصویر نمیکشد.
تکرار این حوادث این پرسش اساسی را مطرح میکند: مسئولیت حقوقی و اجتماعی این حوادث بر عهده کیست؛ رانندگان متخلف، کارگرانی که آموزش ندیدهاند، یا ساختار معیوب نظارتی بر پیمانکارانی که ایمنی را فدای سود بیشتر میکنند؟ به نظر میرسد هسته اصلی ماجرا، رواج یک رویه خطرناک و سیستماتیک است: کاهش هزینهها توسط پیمانکاران از طریق نادیده گرفتن بدیهیترین الزامات ایمنی، از لباسهای شبرنگ استاندارد و علائم هشداردهنده محیطی گرفته تا آموزشهای لازم برای مواجهه با خطرات محیط کار.
بررسی های آتیه آنلاین نشان میدهد ضعف در نظارت بر اجرای مفاد قراردادهای پیمانکاری، که در آنها به تأمین تجهیزات ایمنی پایه اشاره شده، پاشنه آشیل این ماجراست. این حوادث «اتفاق» نیستند، بلکه نتیجه مستقیم یک قصور مدیریتی هستند که در آن، جان نیروی کار ارزانترین و قابل چشمپوشیترین عنصر در چرخه خدمات شهری محسوب میشود.
تا زمانی که سازوکار نظارتی شهرداریها نتواند پیمانکاران را به طور واقعی و نه فقط بر روی کاغذ، ملزم به رعایت استانداردهای ایمنی کند، باید منتظر تکرار چنین اخباری بود. حادثه کوهدشت، صرفنظر از جزئیات آن، تأکیدی دوباره بر این واقعیت تلخ است که چرخه «کار-حادثه-فراموشی» برای آسیبپذیرترین قشر کارگران شهری همچنان با قدرت به کار خود ادامه میدهد.